مناجات فاطمیه با امام زمان عج الله تعالی فرجه
با گریه مأنوسم نه یک ماه و دو ماهی شـد گــریــه ام بـاب فـیـوضـات الـهـی هر روز و شب کارم سلامِ برحسین است با این امـیـدی که کنی سـویـم نـگـاهـی من بار ها دیدم که با یک قطـرۀ اشک با آبــرو گــردیــد، عـبـدِ رو سـیــاهـی شرمنده ام یک عـمر قلبت را شکـستـم در زنــدگی ام نیـست روزِ بی گـنـاهی اصـلاً مـحـبـت های تو بـد عـادتـم کرد تـنـبـیـه کن این بـی ادب را گـاه گاهـی دردِ دلــم را جـز شـمـا بـا کـه بـگـویـم تنها تو هستی که بـرایم تـکـیـه گـاهـی پـایـانِ کــارم گـشـتـه و رویت نـدیــدم واکن ز قلبم رو به سوی خویش راهی آقـا قـســم بـر صـورت نــیـلــیِ مــادر آن چهـره ای که دارد از سیـلی گواهی آقــا قـسـم بـر خـانـه ای آتـش گـرفـتــه آنجا که پشت در به پـا شد قـتـلـگـاهـی ای انـتـقــامِ کـشـتـۀ مـسـمــار بـر گـرد جــانِ گـرفـتـارِ در و دیــوار بــرگــرد |